سه خاطره آموزنده از مدرس
سه خاطره آموزنده از مدرس
سه خاطره آموزنده از مدرس
1) مدرس و روستائي نابينا
2) در شهر، خانه و در روستا، زمين
كساني كه در شهر زندگي ميكنند بايد خانه بسازند و آناني كه در ده بسر ميبرند بايد زمين كشاورزي داشته باشند، بزرگترين آفت براي فلاحت مملكت همين شهرها است كه روستائيان را ميبلعد. اگر امكاناتي كه در شهرهاست براي روستائيان فراهم شود در محل خود ميمانند و به شهرها هجوم نميآورند، در آينده فلاحت و زراعت ما مواجه با اين آفت بزرگ است.
3) ايراني بچه ترس شده است !
ايرانيان مخصوصاً رجالشان بچه ترس شدهاند؛ كسي پرسيد آقا بچه ترس چگونه است!؟
مدرس پاسخ داد: هرگاه ديده باشيد وقتي كلاغي از بالاي سر مرغ و خروس ميپرد، آنها به سر و صدا ميافتند مشهور است كه يكي از خروس بزرگ و نيرومندي پرسيد، با اين همه صلابت و قدرت چرا وقتي كلاغ را ميبيني از ترس سر و صدا ميكني، خروس پاسخ داد بخاطر اينكه در روزگار كودكي زماني كه مادرم كلاغي ميديد فوراً ما را زير بال و پر خود پنهان ميكرد و ناله سر ميداد؛ لذا امروز هم كه با يك حمله ميتوانم هر كلاغي را فراري دهم به علت سابقه ترس و ترسيدن در ايام كودكي از كلاغ ميترسم. نكته مهم اين است كه ما را هم از انگلستان و يا دول قدرتمند ديگر ترساندهاند و در حقيقت ايرانيان بچه ترس شده اند.
منبع: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
/خ
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}